picnik

picnik

دانلود فيلم لونه زنبور

دانلود فيلم لونه زنبور

دانلود فيلم لونه زنبور

كسي در فيلم لونه زنبور حضور دارد  كه من بشناسم؟

محسن كيايي كه در سالهاي اخير به واسطه حضور در فيلمهاي برادرش نظير « باركد » در سينماي ايران مطرح شده، بازيگر نقش اصلي فيلم است. در كنار او پژمان جمشيدي حضور دارد كه حالا مي توان گفت در سينما موفق تر از فوتبال بوده و توانسته توجهات را به خود جلب نمايد. هومن برق نورد هم كه بيشتر در سريالهاي تلويزيوني ديده شده در فيلم حضور دارد. رعنا آزادي ور كه پس از مدتي غيبت در سينما حالا تقريباً هر ماه يك فيلم بر پرده سينما دارد نيز در فيلم حضور دارد.

داستان فيلم درباره چيست ؟

اين فيلم بطور خلاصه داستان دو سارقي است كه يك جعبه سر راهشان قرار مي گيرد و پس از آن خود را در موقعيت هاي گوناگوني مي بينند كه هركدام از آنها قرار است مخاطب را بخنداند.

كارگردان كيست ؟

برزو نيك نژاد كه كه اغلب به عنوان يك فيلمساز تلويزيوني شناخته مي شود. وي سريالهايي نظير « پنجري » را كارگرداني كرده و آخرين ساخته سينمايي اش نيز « زاپاس» نام داشت.

نكات مثبت فيلم ؟

فيلم يك پژمان جمشيدي دارد كه پيشرفت او طي سالهاي اخير كاملاً در « لونه زنبور » محسوس بوده و به نظر مي رسد كه حالا بتواند به تنهايي خنده را به لب مخاطبين بياورد.

نكات منفي فيلم ؟

فيلمنامه اثر ارجينال نيست و شبيه به اثري قديمي با بازي مارتين لارنس است بطوريكه حتي شوخي هاي آن فيلم را هم مي شود در اينجا پيدا كرد. البته شايان ذكر است كه اثر مذبور خود از آثار به شدت سطح پائين و فراموش شده هاليوود است و بعيد مي دانم سازندگانش هم آن را به ياد داشته باشند!

فيلمنامه اثر ملغمه اي از شوخي هاي لحظه اي است كه پس از پايان فيلم لحظه اي در ذهن مخاطب باقي نمي مانند. « لونه زنبور » بطور خلاصه توانايي ساختن موقعيت كميك ندارد و به نظر مي رسد كه محسن كيايي ( نويسنده فيلم ) هرآنچه كه در ذهنش بامزه جلوه مي كرده را بر روي كاغذ نوشته و بازيگران نيز آن را تكرار كرده اند بدون اينكه پيوستگي به يكديگر داشته باشند.

فيلم يك دوجين شخصيت مكمل هم دارد كه بود و نبودشان در داستان تاثيري بر روند كلي فيلمنامه ندارد. چنانچه كليت فيلم را در ذهن داشته باشيد و شخصيت هاي مكمل آن را حذف نمائيد، مي توانيد ببينيد كه زمان مفيد اثر بيشتر خواهد بود.

اينها بخشي از جملاتي است كه در طول فيلم بيان مي شود: « بزار همونجا كه آقات ميذاشت! » ، « بپر روش! »

عامل تاثيرگذار براي تماشاي فيلم:

زوج محسن كيايي و پژمان جمشيدي.

حرف آخر :

خيلي نبايد انتظاري از « لونه زنبور » داشت. تمام تلاش سازندگان فيلم ساختن يك كمدي پرفروش بوده كه در آن هرچيزي كه مي توانسته لبخند را به لبان تماشاگر به كار گرفته شده است. از ديالوگ هاي جنسي كه مفهوم دوگانه دارند و بطور عجيبي در سينماي ايران در حال اپيدمي شدن است گرفته تا داد و فرياد و جفتك و لگد و... كه در نهايت مخاطب خواهد بود كه مشخص خواهد كرد قرار است به حماقت بي انتهاي اين آدمهاي بالغ خواهد خنديد يا خير! البته كه نبايد اين نكته را فراموش كنيم كه فيلمنامه هم چندان ارجينال نبوده و ايده هاي آن هم بكر نيست.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۴۶:۳۷ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم تگزاس

دانلود فيلم تگزاس

 دانلود فيلم تگزاس

فيلم تگزاس > مسعود اطيابي بعد از فيلم «ماه‌گرفتگي» كه تجربه‌اي شكست‌خورده در ژانر سياسي-اجتماعي بود و هنوز هم به اكران درنيامده است، با«تگزاس» برگشته است. اصولاً خاصيت اطيابي اين است كه هميشه سوار بر موج است. يك روز «مصائب دوشيزه» مي‌سازد و يك روز «تگزاس».اطيابي فاقد تفكر سينمايي و جهان‌بيني است كه از يك كارگردان انتظار مي‌رود. وقتي فيلم‌هايي چون «عصباني نيستم» و «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» برچسب حامي جريان فتنه مي‌خورند، «ماه‌گرفتگي» را مي‌سازد كه قرار است نگاهي بي‌طرفانه به اتفاقات سال هشتادوهشت داشته باشد و در عوض اثري فاقد هويت مي‌سازد. اين روزها هم كه زوج سام درخشاني-پژمان جمشيدي حسابي روي بورس هستند اگر«تگزاس» را نمي‌ساخت بايد تعجب مي‌كرديم.
«تگزاس» همه عناصر جذب مخاطب را دارد. يك داستان كمدي با ستاره‌هايي شناخته‌شده و محبوب و روايتي كه آن‌سوي مرزها، جايي كه زنان بي‌حجاب و سواحل زيبا و موسيقي و شادي فضاي فيلم را مي‌سازد، از همين روزهاي اول اكران فروش بالاي «تگزاس» را تضمين كرده‌اند؛ اما بعيد ميدانم كسي از سالن سينما خارج شود و بگويد:” چه فيلم خوبي “. مطمئناً همه تماشاگران اظهار خواهند كرد كه در طول فيلم سرگرم شده‌اند و اوقات خوبي داشته‌اند و احتمالاً درصد بالايي از مخاطبان سينماي ايران از نمايش بدبختي‌ها و مشكلات جامعه گلايه خواهند كرد و«تگزاس» را به‌عنوان يك زنگ تفريح قابل‌قبول معرفي خواهند كرد. «تگزاس» سرگرم‌كننده است اما اساساً در مقوله سينما جايي ندارد. «تگزاس» اثري كاملاً صنعتي است و مانند يك كالا به مخاطب عرضه مي‌شود و اتفاقاً تاجران اين فيلم، نمي‌گويم فيلم‌سازان، قدرت چانه‌زني خوبي هم دارند و كالايشان را به‌راحتي به خورد مخاطب مي‌دهند. مخاطب هم از ديدن اين‌همه رنگ و لعاب و شادي و موسيقي لذت مي‌برد و از معامله‌اي كه انجام داده است، راضي سالن سينما را ترك مي‌كند. «تگزاس»در دورنماي سينماي ايران، به گيشه هم رونق مي‌بخشد و چرخ سينما را مي‌چرخاند و همه بايد راضي باشند، مگر نه؟
اما در اين ميان، «تگزاس» هم مانند فيلم‌هاي مشابهش كه اتفاقاً اين روزها از دروديوار مي‌بارند، نه‌تنها چيزي به سينماي ايران اضافه نمي‌كند كه ژانر كمدي را بيش‌ازپيش به قهقرا مي‌برد. فيلم‌هايي چون «تگزاس» معناي كمدي را در سينماي ايران عوض كرده‌اند و صرف خنده گرفتن از مخاطب، آن‌هم با شوخي‌هاي جنسي و مبتذل، بيننده را راضي نگه مي‌دارند و فيلم‌سازان بعدي را نيز تشويق به ساخت فيلم¬هايي بي سروشكل و شلخته‌وار مي‌كنند كه فقط با تبعيت از چند شيوه آزمون پس داده، كيلويي ساخته و توليد مي‌شوند و سود خوبي به همراه مي‌آورند. تكليف سينما اين وسط چه مي‌شود و آينده ژانر كمدي كه يكي از مهم‌ترين شاخه‌هاي سينما در هر كشوري است، در اين ميان هرروز بيشتر به پوچي و فنا نزديك مي‌شود.
حتماً مي‌پرسيد كه چرا تا اين حد ظالمانه به «تگزاس» مي‌تازم.  «تگزاس» نه پيرامون يك موقعيت كمدي شكل‌گرفته و نه لحظه‌هاي كمدي فيلم پرداخت‌شده‌اند. تمام چيزي كه «تگزاس» را به فيلمي خنده‌دار تبديل مي‌كند، شوخي‌هاي لحظه‌اي است كه خام و سطحي هستند و كليت فيلم «تگزاس» را مانند مجموعه‌اي از جوك‌هاي جاري در فضاي مجازي و پيام‌هاي دست‌به‌دست شده اين روزها مي‌كنند كه در اصل قامت سينمايي اثر را زير سؤال مي‌برد. از سوي ديگر، شخصيت‌هاي فيلم هستند كه به‌شدت پرداخت‌نشده و دم‌دستي هستند و كاريكاتور وار در فيلم‌نامه بي‌دروپيكر فيلم اين‌سو و آن‌سو مي‌روند و حتي از تبديل‌شدن به يك تيپ كمدي معمول هم عاجز هستند. همين شخصيت‌هاي سطحي هم آن‌قدر محتاطانه به تصوير درمي‌آيند و آن‌قدر فيلم‌ساز سعي در دور زدن خط قرمزها با به حاشيه رفتن و نمايش چيزهايي كه شبيه خط قرمز هستند بيننده را گول ميزند. بازي با عناصري مثل حوله پله، مايو پله و ازاين‌دست، همه براي اين به فيلم اضافه‌شده‌اند كه بيننده احساس كند در سينما نشسته و در حال تماشاي فيلمي است كه حرف‌هايش را در لفافه پيچيده و غيرمستقيم او را تهييج مي‌كند. حال‌آنكه تنها چيزي كه در لفافه «تگزاس» پيچيده شده، حقه‌هاي معمولي است و سوءاستفاده از مخاطبي كه سال‌ها همه‌چيز برايش خط قرمز بوده است و احساس مي‌كند با «تگزاس» دارد از اين خط قرمزها عبور مي‌كند. بازيگر زن اصلي فيلم، فضاي شاد و رنگارنگ برزيل و اسطوره‌اي به نام پله، همه فقط سرپوش‌هاي جذابي هستند كه روي باطن بي‌خاصيت فيلم گذاشته‌شده‌اند. شعار “هيچ‌وقت يك ايراني را تهديد نكن، حتي تو تگزاس ” هم با قلقلك دادن حس ناسيوناليستي اكثر ايرانيان و كنايه‌اي به محمدجواد ظريف هم از ديگر نشانه‌هاي حقه‌هاي توخالي «تگزاس» است. بازيگران حتي سعي نمي‌كنند بازي كنند و شخصيت‌هاي آشفته‌شان را كمي واقعيت ببخشند، چون هدف فيلم اساساً چيز ديگري است و مهم نيست كه بازيگران يا ديگر عوامل فيلم چگونه عمل كنند، به لطف بودجه خوب فيلم و امكاناتي كه در خارج از ايران فراهم است، نماهاي هلي شات از تعقيب و گريز خودروهاي گران‌قيمت و دلبري‌هاي بازيگران زن خارجي و همه زيبايي‌هاي بصري لوكيشن‌هاي فيلم، احتمالاً بيننده اصلاً توجهي به اين بازي‌ها نمي‌كند. از سام درخشاني كه انتظاري نمي‌رود، بازيگران دسته چندمي خارجي كه بيش‌تر شبيه ستارهاي فيلم‌هاي مستهجن گريم شده‌اند هم درخششي ندارند. حميد فرخ نژاد كه روزگاري ستاره‌اي بود كه مي‌توانست خيلي از طرفدارانش را مجاب به ديدن فيلمي كند در «تگزاس» شبيه شخصيت بازي ماريو اين‌طرف و آن‌طرف مي‌دود و بيننده را با اين سؤال تنها مي‌گذارد كه شمايل فرخ نژادي كه در«عروس آتش»، «ارتفاع پست»، «چهارشنبه‌سوري»، «گشت ارشاد» و حتي «دموكراسي تو روز روشن» ديده‌بوديم، در كجاي راه جامانده است.
در كنار همه انتقاداتي كه به همه جنبه‌هاي «تگزاس» وارد ميدانم، لازم است از پژمان جمشيدي به‌عنوان تنها كورسوي روشن اين فيلم نام ببرم. شخصيت جمشيدي به‌اندازه بقيه كاراكترها تصنعي است و برقراري ارتباط با او سخت است. موهاي رنگ‌شده ورگه‌هايي ازآنچه در فرهنگ‌عامه “اواخواهر ” مي‌خوانند در شخصيت وي تنيده شده تا بيشتر بيننده را گول بزنند؛ اما اين‌كه در كنار حميد فرخ نژاد، بازي جمشيدي بيشتر به چشم مي‌آيد يك پيروزي مهم براي جمشيدي است. او تنها بازيگر فيلم است كه جلوي دوربين راحت است و خشك و بي‌تفاوت ظاهر نمي‌شود. «تگزاس» براي پژمان جمشيدي، در ادامه مسير رو به رشد بازيگري‌اش است. در جواب انتقاداتي كه به اين بازيگر مي‌شود كه از فوتبال وارد سينما شده است، دوست دارم بدانم خيلي ديگر از بازيگران كه اكنون فيلم‌هايشان پرفروش‌ترين‌هاي سينماي ايران است، آن‌هايي كه مصاحبه‌هاي طولاني مي‌كنند و راجع به همه‌چيز نظر مي‌دهند اما تحصيلات آكادميكشان به ديپلم قد نمي‌دهد، از كجا وارد سينما شده‌اند؟ چند تا از بازيگران سينماي ايران در يك‌شب نشيني و يا يك شام دوستانه توسط محمدرضا شريفي‌نيا كشف‌شده‌اند و اكنون جز بازيگران مطرح سينماي ايران هستند؟ اگر قرار است از خواستگاه بازيگرانمان انتقاد كنيم، بد نيست در كنار جمشيدي كمي هم به ديگران بپردازيم.
درنهايت آنچه «تگزاس» را بيش از هر چيزي توهين‌آميز مي‌كند، وقاحت فيلم در نشان دادن اين است كه اصلاً حرفي براي گفتن ندارد. از تيتراژ ابتدايي فيلم و موسيقي كه بيننده سرخورده و خسته را در سينما سرحال مي‌آورد اما عين توهين به ذات موسيقي است تا پايان فيلم و راهي كه براي ساخت قسمت دوم فيلم شكل‌گرفته است، نشان مي‌دهد كه «تگزاس» هيچ علاقه‌اي به تفكر سينمايي و خلق يك اثر كمدي ندارد و تمام چيزي كه برايش مهم است، فروش فيلم و جيب مخاطب است. فروشي كه حتماً به آن دست خواهد يافت و احتمالاً ساخت قسمت دوم را هم ميسر خواهد كرد و ما سينمايي‌ها هم در اين كسادي بازار كمدي چاره‌اي جز رضايت به روشن ماندن چراغ سينما نداريم.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۴۵:۱۸ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم مصادره

دانلود فيلم مصادره

دانلود فيلم مصادره

فيلم مصادره > مصادره نخستين فيلم مهران احمدي در مقام كارگردان و يكي از فيلم‌هاي سي و ششمين جشنواره فيلم فجر است. مهران احمدي را به واسطه‌ي بازي‌هايش كه بيشتر در ژانر كمدي بوده مي‌شناسيم اما اين‌بار دست به ساخت يك طنزسياسي زده است. ايده‌ي اوليه‌ي اين فيلم ايراني جذاب است و فيلم با يك شروع جذاب اميدهايمان را براي تماشاي يك كمدي متفاوت و جلوتر از ساير كمدي‌هاي گيشه‌اي مرسوم در سال‌هاي اخير سينماي ايران، زنده مي‌كند. اسماعيل، كارمند اداره‌ي ساواك (البته به صورت آزمايشي!) كه تنها، ماموريت خريد وسايل مورد نياز اداره را به عهده داشته، پس از انقلاب مورد بازجويي قرار گرفته و مجبور است كشور خود را ترك كند. همانطور كه گفته شد حادثه‌ي محرك فيلم جذاب است و خبر از يك كمدي سياه با رگه‌هايي از كنايه‌هاي سياسي مي‌دهد. در همان شروع، شخصيت مجبور است دارايي هاي خود را كه مهمترين آن يك زمين است رهاكرده و به همراه همسر غيرايراني خود كشورش را ترك كند. فيلم به روايت اين دست آدم‌ها كه شايد در زمان انقلاب نقش به خصوصي نداشتند اما دچار زيان‌هايي شدند مي‌پردازد. همسر اسماعيل زني از خطه‌ي آمريكاي لاتين است و اين موضوع بستر طعنه‌هايي به روابط سياسي ايران و كشور‌هاي حاضر در اين ناحيه و همچنين تصوراتي را كه مردم ايران از آمريكاي لاتين دارند فراهم مي‌كند. فيلمساز تا اينجا دست روي ايده‌هاي خوبي گذاشته بود اما فيلم از جايي كه اسماعيل ايران را ترك مي‌كند روند نزولي خود را آغاز مي‌كند. گويي مجددا بايد شوخي‌هاي جنسي، درگيري‌هاي لفظي، اتكا به بازي رضا عطاران و موقعيت‌هايي را كه از مسير فيلمنامه خارج هستند مانند ساير فيلم‌هاي كمدي ايران شاهد باشيم. موقعيت‌هايي كه ديگر موجب خنده‌ي مخاطب باهوش سينما نمي‌شود. 

حادثه‌ي محرك فيلم جذاب است و خبر از يك كمدي سياه با رگه‌هايي از كنايه‌هاي سياسي مي‌دهد
فيلمساز سعي مي‌كند در ادامه براي پر كردن ميان فيلم، شبكه‌هاي ماهواره‌اي و آدم‌هاي ساواكي سابق را كه حال در آنسوي مرز‌ها عليه ايران تبليغات مي‌كنند هدف بگيرد (به نوعي شبيه به كاري كه مهران مديري در طنز «بمب خنده» مي‌كند) اما مخاطب سردرگمش بيشتر به دنبال اين مي‌گردد كه مسير اسماعيل قرار است به كجا ختم شود. موتيف‌هاي (عامل تكرار شونده) پي‌در‌پي از اينكه اسماعيل مدام به صورت تلفني وضعيت زمينش را پيگيري مي‌كند بيش از همان بار اول كمكي به پيشبرد داستان نمي‌كند. هومن سيدي (در نقش پسر اسماعيل) به نوعي جز تكرار بازي‌اش در سريال عاشقانه چيز تازه‌اي در اين فيلم ندارد. شخصيت‌هاي ديگر نيز به خوبي پرداخت نشده‌اند از جمله دوست اسماعيل (با بازي بابك حميديان) كه فقط جاهايي كه فيلمنامه نياز به گره‌گشايي دارد خود را نشان مي‌دهد يعني جايي مثل كمك كردن به اسماعيل براي رفتن از ايران و همچنين جمع كردن پايان فيلم.

فيلم به لحاظ فيلمبرداري جنس تصويري از نوع فيلم‌هاي فانتزي مانند Amelie دارد. به نوعي من اسم اين نوع تصوير را تصويري از جنس فانتزي مي‌گذارم كه ويژگي‌هايي همچون رنگ‌هايي با Saturation و Sharpness زياد دارند. در فيلم بمب پيمان معادي نيز به دليل داشتن چنين فضايي شاهد تصويري از جنس فانتزي بوديم. گويي فيلم‌هايي از قبيل Amelie الگويي براي تصوير سازي فانتزي به شمار‌ مي‌آيند. همچنين بايد ذكر كرد كه احمدي در جاهايي (به خصوص مرتبط با فضاي آمريكاي لاتين) سعي كرده دكوپاژ فيلم‌هاي وسترني را پياده كند كه به زعم برخي شاهد فيلم كمدي وسترن باشيم. از جمله سكانسي كه خود مهران احمدي وارد مي‌شود و شاهد يك دكوپاژ وسترني در پايان بندي فيلم هستيم.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۴۴:۰۱ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم پا تو كفش من نكن

دانلود فيلم پا تو كفش من نكن

دانلود فيلم پا تو كفش من نكن

 

خلاصه داستان فيلم پا تو كفش من نكن:

دو زوج به محضر مي روند تا ازدواج كنند اما نامشان در شناسنامه ديگري ثبت مي شود و...

كارگردان :

محمد حسين فرح بخش :  فرح بخش سالهاست كه به عنوان تهيه كننده در سينماي ايران فعاليت دارد اما در چند سال گذشته به واسطه ساخت آثاري نظير « زندگي خصوصي » ، « مستانه » و « آبنبات چوبي » خود را به عنوان كارگردان نيز مطرح نموده است.

 

درباره فيلم « پا تو كفس من نكن » :

براي صحبت درباره « پا تو كفش من نكن » نياز است تا ابتدا سابقه كارگردان آن در سينماي ايران بررسي شود. كارگرداني كه فعاليت خود را به عنوان تهيه كننده آغاز نمود اما بعدها تصميم گرفت خود پشت دوربين رفته و تجربه كارگرداني را بدست آورد. وي در اين سالها انواع و اقسام فيلمهاي ضعيف و بي اهميتي از جمله « مستانه » و « آبنبات چوبي » را روانه بازار كرد و در اين بين فيلم پر حاشيه اي به نام « زندگي خصوصي » را هم ساخت كه حواشي آن به مراتب بيشتر از ارزش سينمايي اش بود.اما حكايت « پا تو كفش من نكن! » از ديگر ساخته هاي فرح بخش جداست.

فرح بخش در جديدترين تجربه سينمايي اش اثري را روانه سينما كرده كه به نظر مي رسد با هيچ متر و معياري نمي توان آن را در حد و اندازه هاي سينما دانست. اثري كمدي كه برخاسته از شوخي و موقعيت هاي جنسي كم ارزشي است كه اتفاقاً توانايي خنداندن مخاطبش را ندارد چراكه حداقل بسترهاي سينمايي را براي سر و شكل دادن به اين شوخي ها مهيا نمي كند و آن را بي محابا و با كمترين پرداخت، به سوي مخاطب شليك مي نمايد.

در فيلم مفهومي به نام « شخصيت پردازي » وجود ندارد و هرآنچه در تصوير مشاهده مي شود، مجموعه اي از تيپ هاي آشنايي است كه بازيگران فيلم در سالهاي گذشته در آثار مختلف به نمايش گذاشته اند و حالا همان تيپ هاي كاريكاتوري را به « پا تو كفش من نكن! » منتقل كرده اند. به عنوان مثال رضا ناجي كه بطور نااميد كننده اي از يك بازيگر ارزشمند در سالهاي نه چندان دور تبديل به بازيگر آثار كمدي سطحي شده، كماكان فرد آذري زباني است كه كلمات را اشتباه ادا مي كند و البته ميانه اي با مدرنيته شدن ندارد و در اين موقعيت راحت نيست. شكل و شمايل اين شخصيت برخاسته از تفكر عجيب و منقرض شده اي است كه سالها پيش مي توانست خنده اي را به لبان مخاطب بياورد اما بعيد است امروز كسي به چنين شوخي هاي بخندد.

فارغ از فيلمنامه فاجعه بار « پا تو كفش من نكن! » ، بايد به بخش هاي فني فيلم نيز اشاره كرد كه دست كمي از وضعيت فيلمنامه ندارد. اصرار فرح بخش بر ثبت كلوزآپ متعدد از بازيگران فيلم آن هم در لحظاتي كه نيازي به ثبت چنين زاويه اي نمي باشد، كيفيت فيلمبرداري اثر را دچار چالش كرده است. بُرش هاي غيرمنطقي و عجيب و غريب فيلمساز در طول داستان نيز از جمله ضعف هاي اثر به شمار مي رود. جالب آنكه فيلم به يكباره عطاي نماي نزديك را به لقايش مي بخشد و لانگ شات ناگهاني ثبت مي نمايد به حدي كه مخاطب گمان مي برد فرح بخش در حال شوخي و دستكاري دوربين فيلمبرداري در حين ضبط بوده است!

با اينحال نمي توان نكات منفي فني فيلم را در حد و اندازه هاي فيلمنامه آن دانست. « پا تو كفش من نكن! » حتي از بكارگيري مفاهيمي كه در اينچنين سينمايي به « شونه تخم مرغي » معروف است نيز بي نصيب مانده و راه و روش جديد و منحصر به فردي را براي جذب مخاطب آغاز نموده است. فيلمنامه اثر تركيبي است از كمدي هاي سوپرماركتي دهه هشتاد ايران و فيلمفارسي هاي قديمي كه اتفاقاً اين تركيب هم درهم و نامفهوم است. نوع روايت فيلم ارتباط مستقيمي به فيلمفارسي دارد و برگرفته از همان دوران است اما جزئيات شوخي هاي فيلم برگرفته از فضاي مجازي است كه قابليت گرفتن خنده را ندارد.

در دنياي فرح بخش كماكان زنان براي ازدواج با مردان حاضر به انجام هركاري هستند و در دنيايشان جز اين نيست و مردان نيز جماعتي هستند كه علاقه مند به صيغه و مفاهيم اينچنيني مي باشند و بطور كل، در دنياي فرح بخش هيچ چيز جذاب تر از شوخي هايي نيست كه به هر نحوي به جنسيت ربط پيدا مي كنند. دنيايي كه سينما و هدف آن كوچكترين ارزشي براي فيلمساز نمي يابد و ساخت فيلم براي او به منزله يك تجارت پولساز است كه طي آن مي بايست به هر قيمتي پول درآيد حتي اگر لازم شد يك دوجين شوخي جنسي ديگر در داستان مطرح شود! شايد « پا تو كفش من نكن! » اثر بي ارزشي باشد، اما نمي توان اين نكته را انكار كرد كه دنياي ذهني فرح بخش و نگاه كلي او به سينما جالب و منحصر به فرد است!


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۴۲:۵۳ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم سه بيگانه

دانلود فيلم سه بيگانه

دانلود فيلم سه بيگانه

خلاصه داستان فيلم سه بيگانه :

سه جاسوس به منظور انجام عملياتي وارد ايران مي شوند اما پس از ورودشان، با اتفاقات عجيبي در ايران مواجه مي شوند كه نمي توانستند پيش بيني كنند و...

كارگردان

مهدي مظلومي : متولد سال 1351 در تهران است و فعاليت هاي خودش را با تدوين و كارگرداني تلويزيوني آثار مختلفي نظير « زير آسمان شهر » و « جنگ 77 » آغاز كرد و پس از آن نيز خود ساخت مجموعه هاي تلويزيوني نظير « بدون شرح » را عهده دار شد. مظلومي هم اكنون از ايران خارج شده و در شبكه ماهواره اي جم مشغول ساخت سريال است.

درباره فيلم « سه بيگانه » :

در ابتداي دهه ي 90 شمسي ، مجموعه فيلمهاي كمدي در سينماي ايران مشاهده مي شدند كه بازيگران ثابتي داشتند و فيلمنامه و محل رخداد داستانشان نيز در هسته به يكديگر مشابه، اما در ظاهر متفاوت بود. آثاري كه جواد رضويان نام منحصر به فردي بر روي آنان گذاشت و پس از آن نيز با همين نام شناخته شد يعني فيلمهاي « شونه تخم مرغي »

« سه بيگانه » نيز اثري است كه شباهت انكار ناپذيري به همان آثار دارد. آثاري كه در آن فيلمساز و نويسنده هرآنچه كه فكر مي كرده مي تواند باعث خنده مخاطب شود را با هر زحمتي كه بوده در فيلم گنجانده تا بتواند خنده اي بگيرد و فيلمي ساخته باشد.

فيلمنامه « سه بيگانه » مغلطه اي درهم و برهم از شوخي هاي جنسي و اجتماعي است كه هركدام از ما بارها و بارها در مكان هاي عمومي و حتي تاكسي هاي شهري شنيده ايم و حالا فيلمساز همان شوخي هايي كه اغلب نمي چسبند را تا حد آستانه خط قرمز بوده بكار گرفته اند و يكي پس از ديگري به مقابل دوربين آورده اند بي آنكه پيوستگي ميان آنان برقرار باشد و قصد داشته باشد پيامي واحد را منتقل نمايند.

آخرين فيلم مهدي مظلومي در ايران، شامل شخصيت هاي چند پاره اي است كه فاقد هويت هستند و جان كلامشان مشخص نيست. آنان نه جاسوس هستند و نه نادان، نه هدفي دارند و نه بيكار هستند. آنان تنها نام جاسوس را در اين داستان اختيار كرده اند تا در دام شوخي هاي نم پس داده اي نظير قر كمر و ميل شديد مرد به زن قرار بگيرند كه تاريخ انقضاي آن سالهاست كه به سر آمده و كمتر كسي در سينماي كمدي امروز سراغ آن را مي گيرد؛ به نظر مي رسد كه فيلمسازي كمدي ايده آل مهدي مظلومي كماكان در دهه ي 80 باقي مانده است.

نمي توان چندان درباره « سه بيگانه » نوشت چراكه فيلم ويرانه اي از بدترين ها ( از فيلمبرداري گرفته تا كارگرداني و بازيگري و.. ) را در خود دارد و مشخص نيست كه آيا فيلمنامه اي هم داشته و يا در صحنه فيلمبرداري به رشته نگارش درآمده. پايان بندي عجيب و غريب فيلم هم كه گويا قرار بوده حس ناسيوناليستي مخاطب را بيدار نمايد، به حدي بد و خارج از قاب سينماست كه تماشاگر را از بابت سينمايي يا ويدئويي بودن فيلم به شك مي اندازد! فيلم يك سكانس اجراي موسيقي هم دارد كه تير خلاص به شعور مخاطب محسوب مي شود!


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۴۱:۲۴ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم به وقت شام

دانلود فيلم به وقت شام

دانلود فيلم به وقت شام

فيلم به وقت شام نيز يك تقسيم‌بندي و گروه‌بندي وجود دارد. فيلم‌ساز حتي بين داعشي‌ها دسته‌بندي كرده و از هر گروهي نماينده‌اي گذاشته است. در اين تقسيم‌بندي دو مسئله اهميت پيدا مي‌كند: اول آنكه شخصيت‌ها (ايدئولوژي‌ها) به درستي انتخاب شده‌اند و روبروي هم قرار گرفتن‌شان امكان درام جذابي را محيا كرده است يا خير؟ و دوم آنكه ديدگاه اخلاقي و ايدئولوژيك فيلمساز (كه در اين نوع درام نمي‌تواند پنهان‌شان كند!) چيست و چقدر با ظرافت بيان مي‌شود؟

آنچه به وقت شام را با فاصله بسيار زياد از آژانس شيشه‌اي قرار مي‌دهد انتخاب گروه‌هاي ايدئولوژيك فيلم است. مخاطب در تمام مدت فيلم هيچگاه درگير انتخابي اخلاقي نمي‌شود زيرا مي‌داند كه داعش (و نمايندگانش در فيلم) گمراه هستند و ايراني‌ها (خلبان‌ها) از جان گذشته و درست‌كار هستند. اين سياه و سفيد بودن شخصيت‌ها يادآور نمونه‌هاي بد سينماي دفاع مقدس خودمان است. عراقي‌ها در اغلب فيلم‌ها چاق، كودن و كند اما ايراني‌ها چابك، زرنگ و صادق بودند. اين نبردي نابرابر در ذهن مخاطب مي‌سازد كه از شروع داستان پاسخ‌اش مشخص است. حق با ايراني‌هاست اما آن‌ها مظلوم‌ هستند. هر چه مخاطب كمتر درگير انتخاب اخلاقي شود فيلم ايدئولوژيك‌تر خواهد شد و اثربخشي‌اش را بر مخاطب از دست خواهد داد.

ال در چنين درام صفر و صدي انتخاب فيلم‌ساز هم اهميت چنداني ندارد چراكه انتخاب دومي ندارد. ايراد جدي آن‌جاست كه نقطه‌اي كه فيلم‌ساز براي روايت قصه‌اش انتخاب كرده است، دراماتيك نيست. در حقيقت ماجرايي تعريف مي‌شود و كاراكترها (به شكل فيزيكي و بيروني) از نقطه‌اي به نقطه ديگر مي‌رسند اما از لحاظ دروني اتفاقي برايشان نمي‌افتد و فيلم از سطح يك اكشن هاليوودي با جلوه‌هاي ويژه زياد و بي‌دليل فراتر نمي‌رود. اين اتفاق باعث مي‌شود فيلم كم‌مايه شود و در بخشي از لحظات حماقتِ كاراكتر‌هاي فيلم به كمدي ناخواسته تبديل شود.

از نظر كارگرداني شكل دكوپاژ فيلم (پشت هم قرار دادن نماها و شكل حركت دوربين و زوايه نگاه دوربين و ...) يادآور اكشن‌هاي هاليوودي است كه از نظر زيبايي‌شناسي قدم رو به جلويي براي حاتمي‌كيا به حساب نمي‌آيد. متاسفانه خبري از اتفاقات مهيجي كه در اكشن‌هاي قبلي حاتمي‌كيا ديده مي‌شد مثل سكانس درخشان پاياني «باديگارد» يا صحنه سقوط هلي‌كوپتر در «چ» نيست. متاسفانه خبري از ديالوگ‌نويسي‌هاي پرانرژي و جذاب «به رنگ ارغوان» يا «ارتفاع پست» نيست. از همه مهم‌تر خبري از دغدغه‌هاي اخلاقي و خود درگيري‌هاي شخصيت اصلي مثل «چمران» يا حاج‌كاظم در «آژانس شيشه‌اي» هم نيست. اگر به دنبال ديدن اكشن هم‌رده با اكشن‌هاي درجه دو آمريكايي مي‌گرديد احتمالاً از تماشاي به وقت شام لذت مي‌بريد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۴۰:۱۳ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم برادرم خسرو

دانلود فيلم برادرم خسرو

دانلود فيلم برادرم خسرو

فيلم برادرم خسرو  > جواد طوسي: ترجيح مي دهم اولين فيلم بلند احسان بيگلري را در قالب يك «درام روان شناسانه» مورد بررسي قرار بدهم. ورود يك آدم ناسازگار و بي قيد و بند به محيطي كه نظم و مقررات خودش را دارد و ايجاد تنش و بحران در اين رهگذر، مضموني كم و بيش آشنا در سينماست.

يكي از بهترين فيلم ها در اين حال و هوا «ديوانه از قفس پريد» (ميلوش فورمن، 1975) با بازي به يادماندني جك نيكلسون است. ورود يك بزهكار ناسازگار به آسايشگاهي رواني و به هم زدن نظم ظاهري آنجا زمينه ساز موقعيت هاي نمايشي و كشمكش هاي گوناگون مي شود. تبديل يك آنارشيست كه آزادي را از ديد خودش تعريف مي كند، به آدمي فاقد اختيار مي تواند مفاهيم متفاوتي از اعمال و سلب قدرت، آزادي، تعادل و نظم كنترل شده ارائه بدهد كه براي يك اثر سينمايي جاذبه هاي انكارناپذير دارد.
 
پس اين بستگي به نوع استفاده از يك شخصيت آنارشيست، روان پريش و ناسازگار دارد تا تماشاچي را تحريك و به موقع او را با خود درگير كند كه ديگر نمونه هاي موفقش «رواني» (آلفرد هيچكاك، 1960)، «تراموايي به نام هوس» (اليا كازان، 1952) و «معجزه گر» (آرتور پن، 1962) است. اما در سينماي خودمان از اين گونه تجربيات تاثيرگذار و ماندگار كم نداشته ايم.
 
  
 

در «برادرم خسرو» شخصيت اصلي فيلم مبتلا به بيماري دوقطبي است. قاعدتا اين اختلال عصبي علايم و نشانه هايي دارد كه مي بايد در شخصيت پردازي خسرو (شهاب حسيني) و اعمال و رفتارش در طول فيلم رعايت شود. در قسمتي از فيلم پزشك معالج اشاره مي كند كه بيماري دوقطبي خسرو، شروع فاز شيدايي است. اين نوع اختلال همراه با خوشحالي و شادي و هيجان فرد، افزايش انرژي و خوش بيني بيش از اندازه، احساس برتر بودن، داشتن ايده هاي جديد و مهيج بسيار و پريدن از يك ايده به ايده ديگر و عصبي شدن از افرادي است كه در خوش بيني هاي موقت فرد شريك نمي شوند.

بي ميلي يا ناتواني در خوابيدن، بلندپروازي هاي غيرواقعي، دمدمي مزاج بودن، رفتارهاي نامعمول غيرمترقبه، حرف زدن سريع، تصميمات عجولانه اي كه گاه نتايج وخيم به دنبال دارد، احساس صميميت زياد و بروز بيش از حد احساسات و اعتياد به الكل و مواد مخدر از ديگر بروزهاي اين اختلال است.

غرض از ذكر تيتروار علايم فوق اين نيست كه الزاما بايد چنين فيلمي كه از قواعد رواني تبعيت مي كند، كلاس آموزش بيماري دوقطبي هم باشد. اما به هر حال چنين شخصيتي در زندگي روزمره خود و برخوردش با افراد خانواده و دور و بري ها مي بايد برخي از اين اختلالات و رفتارهاي نامتعادل را به مناسبت هاي مختلف بروز دهد.

فيلمساز در يك سوم ابتدايي فيلم، اطلاعاتي چنداني در اين زمينه به ما نمي دهد. به گونه اي كه حتي نمي توانيم در اين شرايط حدس بزنيم با چنين بيماري اي رو به رو هستيم. شايد اين تمهيدي براي ايجاد تعليقي در بيننده و حركت تدريجي از يك آرامش موقت، به شرايطي بحراني و پرتشنج باشد. ولي در ادامه فيلم نيز حجم موقعيت هاي نمايش كه نشانه هايي از اين اختلالات و شيوه هاي رفتاري را در خسرو نشان بدهد زياد نيست.
 
چند نمونه اش، گيتارزدن خسرو با حالتي عصيانگرانه، بازي با توپ ماهوتي داخل اتاق و كوبيدن پياپي آن به ديوار در نيمه شب، عصبي شدن از صداي بي وقفه دزدگير يك اتومبيل در داخل كوچه و رفتن به آنجا و شكستن شيشه اتومبيل با لگد، به هم ريختن اشيا و لوازم اتاق كار برادرش ناصر (ناصر هاشمي) و چسباندن عكس هاي قديمي داخل آلبوم خانوادگي به ديوار اتاق است.

شهاب حسيني در نمايش و اجراي اين كنش يا واكنش هاي عصبي و پرخاشگرانه، بازي متفاوت و غافلگيركننده اي ارائه نمي دهد و بيشتر ما را ياد برخوردهاي عصبي حجت در فيلم «جدايي نادر از سيمين» اصغر فرهادي مي اندازد. اما متقابلا او در سكون و موقعيت هاي دروني، حضور موفق تر و تاثيرگذارتري دارد.
 
  
 
 
يك نمونه چشم گير، صحنه پاياني فيلم است كه خسرو روي صندلي عقب اتومبيل برادرش ناصر نشسته و فيلم ضبط شده از رفتار غيرانساني او نسبت به خودش را داخل تبلت تماشا مي كند و نهايتا ترجيح مي دهد كلاهش را پايين بكشد و چشمانش را به روي اين واقعيت تلخ ببندد و به خواب رود و تصوير (هم زمان با رفتن اتومبيل به داخل تونل مسير جاده) فيد مي شود.

در صحنه اي از فيلم، ناصر به زور از برادرش خسرو كه بيماري اش تشديد شده، مي خواهد كه قرص هايش را بخورد. خسرو بعد از رفتن برادرش، قرص ها را (مثل مك مورفي در صحنه اي از «ديوانه از قفس پريد») بيرون مي اندازد.

يكي از ويژگي هاي مثبت مضموني فيلم در حوزه روان شناسانه، شيوه عمل رفتاري و غيرانساني ناصر به عنوان شخصيتي فرهيخته و روشنفكر در مورد برادرش خسرو است. در برابر اين برخورد تند و غيراخلاقي ناصر مي بينيم كه پسرش شايان به مراتب ارتباط عاطفي بهتري با عمويش دارد. شايد در دنياي فانتزي و كودكانه و پرجنب و جوش شايان، رهايي خسرو از قيد و بند و آن شور و هيجانات غيرقابل پيش بيني اش،  جذاب تر و پذيرفتني تر است.

در چنين برخورد مقايسه اي كه با موضع جانب دارانه ناهيد همسر ناصر (هنگامه قاضياني) همراه است ما در موقعيتي قرار مي گيريم كه ناصر را بيمارتر از برادرش بدانيم. احسان بيگلري هم ظاهرا بدش نمي آيد كه ما چنين حسي نسبت به ناصر پيدا كنيم.

در صحنه اي از فيلم، ناصر در اتاق خود به تنهايي دارد يك فيلم سينمايي را در تلويزيون تماشا مي كند كه در آن يك افسر گشتاپو حضور محوري دارد. آيا ناصر با آن شيوه رفتار خشن و ناهنجارش نسبت به برادرش خسرو، شبيه به  آن شكنجه جر نا زي نيست؟

فيلم با ارائه تصويري خاكستري از يك خانواده طبقه متوسط رو به رشد جامعه شهري كه مناسبات نامتعادل و پرتنش و موقعيت هاي دفرمه در آن وجه غالب پيدا كرده است، نگاهي تلخ و كنايه آميز به اين زمانه خالي از مهر و خصايص انساني داد. فيدشدن تصوير پاياني در داخل تونل مي تواند تاكيدي بر اين واقعيت باشد.

موسيقي در كليت فيلم «برادرم خسرو» كاربرد موثري دارد و بخشي از پيكره شخصيتي آدم ها و شرايط روحي و دروني شان را پوشش مي دهد. احسان بيگلري با همين اولين فيلم بلندش نشان مي دهد كه دغدغه دارد و سينما برايش جدي است.
 


برادرم خسرو

•    كارگردان: احسان بيگلري
•    فيلمنامه نويسان: احسان بيگلري، پريسا هاشمپور
•    مدير فيلمبرداري: محمدرضا جهان پناه
•    مشاور كارگردان: كيومرث پوراحمد
•    تدوين: مصطفي خرقه پوش
•    مجري طرح و مدير توليد: ظاهر اماني
•    مدير صدابرداري: مسيح حدپور سراج
•    طراح صحنه و لباس: بابك كريمي طاري
•    طراح چهره پردازي: محمد كلاهدوز
•    بازيگران: شهاب حسيني، ناصر هاشمي، هنگامه قاضياني
•    تهيه كننده: سعيد ملكان
•    عكس: علي نيك رفتار
•    خلاصه داستان: خسرو كه مبتلا به اختلال دوقطبي است، بايد مدتي در خانه برادر بزرگ تر خود زندگي كند....

ناصر هاشمي به نقش ناصر در «برادرم خسرو»

سرد و مقتدر

سيد محمد تقوي: نقش يك مرد سخت و بي رحم به خوبي روي صورت ناصر هاشمي مي نشيند. مردي كه با آرامشي شيطاني، فقط به هدفش مي انديشد و مي تواند در كمال خونسردي اطرافيانش را قرباني اهدافش كند. اين چهره وقتي با گريم مناسبي همراه شود، اين ويژگي ها را تشديد مي كند. چشمان روشن، پيشاني بلند و موهاي تنكي با دقت به عق شانه شده است؛ اين نشانه هاي ظاهري تداعي كننده نگاهي سرد و اقتداري مرموز است. اقتدار مردي كه از عواطف انساني تهي شده و مدت هاست آرزوهاي شخصي و نقاط ضعف انساني را وانهاده است تا آماده بر دوش كشيدن يك موقعيت فوق انساني شود.
 
 اما ناصر «برادرم خسرو» اصلا چنين موجودي نيست. اگر سرد به نظر مي رسد، هنوز در حسرت گرماي خانواده به خواهرش بيتا كمك مي كند و بار مالي زندگي برادر بيمارش را به دوش مي كشد و چشم انتظار تولد فرزند ديگري است. اگر بي آرزو به نظر مي رسد، هنوز هم در حال و هواي موسيقي زندگي مي كند و آرزوي كهنه اش براي موزيسين شدن را به كلي دفن نكرده است. در تنهايي فيل كنسرت هاي بزرگ را مي بيند و با وسواس از صفحه هاي يادگار پدر محافظت مي كند.

همين تضادها است كه نقض آفريني ناصر هاشمي در «برادرم خسرو» را بسيار جذاب كرده است. ناصر در اين فيلم بازي چندلايه اي ارائه كرده است. ناصر همان خسرو است. خسرويي كه سلطه پدر را پذيرفته و آرزوها و آمال خودش را سركوب كرده است. اين كه هر دو برادر سوداي موسيقي در سرد دارند، اتفاقي نيست. اگرچه موسيقي مورد علاقه اين دو نيز همان ماجراي سلطه و سركوب را تداعي مي كند.
 
  
 

موسيقي مورد علاقه ناصر، موسيقي كلاسيك است يكسره نظم و استحكام منطق است. اما موسيقي مورد علاقه خسرو، موسيقي پرسر و صداي جاز است كه پر از عصيانگري و ويراني و فرار از نظم و منطق است. بازي ناصر هاشمي در «برادرم خسرو» آن چنان درست و به جا و پذيرفتني است كه گرچه تماشاگر بي اختيار (همانند شايان، پسر ناصر) دلش به سمت شخصيت جذاب و دوست داشتني خسرو پر مي كشد، اما هيچ برگي براي محكوم كردن ناصر در دستش نمي ماند.

تنها جايي كه شايد تماشاچي نتواند با ناصر همراه شود و مانند همسر ناصر به او صفت وحشي بدهد، سكانس آشپزخانه است كه ناصر عنان اختيار از كف مي دهد و برادرش را كتك مي زند؛ صحنه اي آن قدر تاثيرگذار كه تمام سالن سينما ناگهان ساكت مي شود و تماشاچي حقيقتا معذب مي شود.

با وجود اين، طراحي همين سكانس و بازي خوب دو برادر به گونه اي است كه حتي در همين  ماجرا نيز حال و هواي ناصر تا حدي قابل درك است. در سكانس هاي ديگري نظير سكانس دزدگير پرايد و سكانس كوبيدن توپ به ديوار اتاق ناصر، تماشاچي كاملا با ناصر همراه مي شود. البته در همان حالي كه خسرو را دوست دارد و بلاتكليف مي ماند كه بايد چه قضاوتي داشته باشد.
 
همين سهل الوصول نبودن قضاوت در اين فيلم است كه تماشاي آن را تبديل به تجربه اي منحصر به فرد مي كند. تنها وقتي تماشاگر مي تواند به قضاوتي نهايي در مورد دو برادر برسد كه كشمكش ميان ناصر و همسرش به سرانجام مير سد و مشخص مي شود كه استراتژي ناصر در برابر خسرو، ناشي از جبري نيست كه بيماري خسرو به برادر بزرگ تر تحميل كرده است.

ناصر با همسرش نيز چنين معامله اي كرده است و ظاهرا اين برايش تبديل به يك عادت رفتاري شده كه به اطرافيانش انگ بيماري بزند و آنان را از سر راه كنار بزند و مستقيم به سمت اهداف شخصي اش برود.

شهاب حسيني به نقش خسرو در «برادرم خسرو»

متخصص دوقطبي

سيد محمد تقوي: هنوز زود است. بايد سالياني بگذرد تا بازي شهاب حسيني در نقش خسرو جايگاه يگانه اش را در كارنامه اين بازيگر نشان دهد. چرا كه اين كار شايد نمونه اي ترين بازي در ميان كارهاي او باشد. شهاب حسيني در «برادرم خسرو» نقش يك بيمار دوقطبي را بازي كرده است. اما اصولا بهترين بازي هاي او در تمام دوران كاري اش، نقش هاي «دوقطبي» (اين يكي ربطي به نام فارسي بيماري مانياك ندارد) بوده است. نقش هايي كه بازيگر از ميانه راه تغيير مسير داده و شخصيت تازه اي را براي تماشاگر به نمايش گذاشته است.
 
  
 

شهاب حسيني در فيلم درخشان «درباره الي...» از ابتدا تا انتها در نقش جواني ظاهر مي شود كه در حال ورود به دوران پختگي است و در عين حال گويي عطش تجربه يك عشق پرشور، او را به دلبري و فريفتن دختركي مي كشاند كه لقمه اي راحت به نظر مي رسد. از اين منظر هيچ نقطه عطفي در اين بازي ديده نمي شود.

در فيلم «حوض نقاشي» كه بسيار مورد توجه مردم قرار گرفت، باز هم شهاب حسيني نقش يك بيمار و در عين حال همسر  بيماري ديگري را بازي مي كند كه بايد پدر يك پسربچه سالم و باهوش باشد. اما در اين فيلم هم گذشته از دشواري هاي نقش كه به ميميك پيچيده و صداي كاملا ساخت شده بازيگر محدود مي شود، باز هم نقش حسيني كاملا تخت است. تخت از اين زاويه كه از ابتدا تا انتهاي فيلم تغييري در آن نمي بينيم. اما درخشان ترين كارهاي اين بازيگر در نقش هاي دوقطبي است؛ بازي هايي كه از ميانه راه به ضد خودش بدل مي شود و تماشاگر را حيرت زده در تاريك سالن سينما رها مي كند.

يكي از اين بازي ها در فيلم اسكاري «فروشنده» بود كه شهاب حسيني به خاطرش  جايزه بهترين بازيگر مرد را از جشنواره كن ربود و چندي بعد همين بازي درخشان در فيلم «فروشنده» بود كه آن را مورد توجه اعضا آكادمي اسكار قرار داد و شهاب حسيني را در تاريخ هنر جهان جاودانه كرد. او در اين فيلم در نقش يك شوهر منطقي ظاهر مي شود كه هنرمند است اما عقل معاش وادارش مي كند به برگزيدن يك شغل دوم و به قول معروف آب باريكه اي كه معلمي در مدرسه است. حتي وقتي همسر او مورد تجاوز قرار مي گيرد، باز هم همان عاقل مردي است كه در مقام يك همسر خونسردي خودش را از دست نمي دهد.

فراموش نكنيم كه اين مرد با وجود نفس كشيدن در يك اتمسفر روشنفكري، در يك جامعه سنتي زندگي مي كند و هضم چنين اتفاقي نبايد براي چندان سهل باشد. اما در برخورد با اين ماجرا شكيبايي فوق طاقتي از خودش بروز مي دهد و تلاش مي كند به همسرش نيز القا كند كه اتفاق مهمي نيفتاده و نبايد روال عادي زندگي را مختل كرد. اما از ميانه فيلم، نرم نرمك با قطب مخالفي رو به رو مي شويم؛ مردي سنتي كه چنان احساساتش جريحه دار شده كه به خاطر انتقام كور حتي حاضر است دست به جنايت بزند.

در كارهاي ديگري نيز چنين بازي هاي دوقطبي را از شهاب حسيني ديده ايم. او استاد ايفاي نقش هايي است كه نقطه عطف دارند. همين توانايي منحصر به فرد است كه او را تبديل به بهترين انتخاب براي ايفاي نقش يك بيمار دوقطبي كرده است. بيماري اي كه در دو فاز افسردگي و شيدايي سير مي كند و حسيني هر دو فاز را درخشان به نمايش گذاشته است.

شايد در سال هاي بعد نقش خسرو، به عنوان نمونه اي ترين كار در كارنامه بازيگري شهاب حسيني تثبيت شود. اين كه اسم او در اين فيلم خسرو است هم نكته اي است. از خيلي پيش ترها شهاب حسيني را «خسروي سينماي ايران» ناميده اند؛ و جايگاه و بازي او در سينما خيلي وقت ها براي بسياري تداعي كننده خاطره خسرو شكيبايي بوده است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۳۸:۴۵ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم كمدي انساني

دانلود فيلم كمدي انساني

دانلود فيلم كمدي انساني

خلاصه داستان فيلم كمدي انساني

فيلم داستان پسرك بي نام و نشاني را از دوران كودكي تا بزرگسالي روايت مي كند كه از روز تولد متوجه تفاوت آشكار خود با ديگران مي شود. او چپ دست است و عقايدي متفاوت از همفكرانش دارد اما..

كارگردان :

محمد هادي كريمي : دكتر محمد هادي كريمي كه متولد سال 1351 در تهران مي باشد و نخستين تجربه سينمايي اش نگارش فيلمنامه « ساغر » براي سيروس الوند بوده است. آخرين فيلم كريمي « بشارت به يك شهروند هزاره سوم » نام داشت كه در سال 1391 ساخته شده بود. اثري كه حال و هواي معنوي و اعتقادي داشت.

درباره فيلم « كمدي انساني » :

محمد هادي كريمي در فيلم « كمدي انساني » بنا را بر روايت قصه آدم بي نام و نشاني قرار داده كه ظاهراً قرار است در يك برهه تاريخي آن را به نمايش بگذارد و در اين بين خرده داستانهايي را هم در كنار قصه اصلي روايت كند تا تماشاگر بتواند به شناخت عميق تري نسبت به دنياي او دست يابد. اما مشكل اصلي « كمدي انساني » اينجاست كه فيلمسازش اعتقادي به قصه پردازي كلاسيك در سينما نداشته و تصميم گرفته به سبك و سياق خود داستانش را روايت كند كه نتيجه اين تصميم نيز منجر به ساخت فيلم عجيب و غريبي به نام « كمدي انساني » شده است.

فيلم روايتگر داستان پسركي است كه از ابتداي تولد متفاوت بودن را در خود احساس مي كند اما رفته رفته متوجه مي شود كه بايد همرنگ جماعت شود تا بتواند زندگي بهتري داشته و همواره درگير جنگ رواني نباشد. اين پسر در طول زمان بزرگ شده و تبديل به مرد جواني مي گردد و فيلم در بازه هاي زماني مختلف، زندگي اين فرد از دوران كودكي تا بزرگسالي را به تصوير مي كشد. فردي كه با آدمهاي گوناگوني ملاقات كرده و ظاهراً قرار است هر كدام از اين افراد نماينده تفكري در جامعه باشند كه رنگ و رويي آبزورد دارند. شخصيت هايي كه با تصميم فيلمساز، هيچ نام و نشاني ندارند تا مخاطب به جاي توجه به اسم، فلسفه حضورشان در داستان را جستجو نمايد و به پاسخ منطقي برسد.

ايراد بزرگ « كمدي انساني » فارغ از فيلمنامه را مي توان ضعف كارگردان در نحوه پرورش سوژه برشمرد. كريمي نمي تواند قصه مشخصي براي قهرمان داستان ترسيم نمايد بطوريكه بحراني ترين لحظات زندگي اين مرد براي مخاطب مجهول است. فيلم به جاي پرورش موقعيت، به پيشبرد داستان توسط ديالوگ هاي مستقيم روي مي آورد و در اين راه، هر چند دقيقه يكبار از شخصيت جديدي رونمايي مي كند كه به چشم قهرمان داستان نگاه خيره مي شود و آنچه كه در ذهن فيلمساز و نويسنده گذشته را بيان مي كند تا مخاطب بداند دقايق آتي فيلم قرار است بر كدام پاشنه بچرخد!

منطق روايي نيز در داستان جايگاه محكمي ندارد و البته با توجه به حال و هواي آبزورد و فلسفي فيلم، نمي توان در اين خصوص انتظار بالايي نيز از اثر داشت. اينكه به يكباره چپ دستِ داستان به زندان مي افتد و به يكباره ترغيب به جاسوسي از طريق ازدواج مي شود و... منطق مشخصي را در خود نمي بيند مگر آنكه محمد هادي كريمي در ذهن خويش به منطق محكمي درباره اين سلسله اتفاقات دست يافته باشد؛ منطقي كه در برگردان سينمايي عنصري مفقود شده محسوب مي شود و در عمل، فيلم تنها تبديل به نماهاي كِش داري شده كه هر چيزي در آن يافت مي شود جز خودِ سينما!

« كمدي انساني » علي رغم حضور ستاره هاي پر تعداد در فيلم، بازيهاي بسيار ضعيفي را به خود ديده است. آرمان درويش به عنوان قهرمان قصه، بازي بسيار بدي از خود به نمايش گذاشته و مخاطب ابداً نمي تواند با شخصيت بي نام و نشانش ارتباط برقرار كند. در كنار او بازيگران ديگري از جمله ليلا زارع ، هستي مهدوي فر و هومن سيدي حضور داشته اند كه آنان نيز وضعيتي بهتر از درويش ندارند. اما بدترين بازي فيلم متعلق به نيكي كريمي است كه اگرچه دقايق كوتاهي در فيلم حضور دارد اما در همين زمان كوتاه نيز تماشاگر را نااميد مي كند.

جديدترين فيلم محمد هادي كريمي قصد داشته اثري متفاوت از آثار رايج سينما باشد و به اصطلاح، متعلق به علاقه مندان به " سينماي خاص " باشد. اما مشكلات عديده فيلمنامه باعث شده تا « كمدي انساني » تبديل به اثري غيرقابل تحمل شود. اثري كه ساكن است و كِش دار و البته قابليت اين را ندارد كه بتواند ضعف كِش دار بودن قصه را بر گردن عدم درك مخاطب بيندازد چراكه فيلم سراسر موقعيت هاي تكراري و ديالوگ هاي بي كاركردي است كه نه فلسفه را در طول داستان به عرش مي رساند و نه بر آگاهي مخاطب مي افزايد. « كمدي انساني » كه برگرفته از اثرِ كلارنس براون مي باشد، برازنده نامش است؛ اثري انساني كه به واسطه ضعف هايش تبديل به اثري كمدي شده! 


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۳۷:۵۰ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم آينه بغل

دانلود فيلم آينه بغل

دانلود فيلم آينه بغل

خلاصه داستان فيلم آينه بغل:

مرتضي براي سالگرد نامزدي اش تصميم مي گيرد ماشين گرانقيمت را بدون اجازه برداشته و با نامزدش روز خوشي را سپري نمايد. اما در اين بين ماشين دچار خسارت مي شود و...

كارگردان :

منوچهر هادي : متولد سال 1351 در تهران مي باشد. وي در اولين سالهاي حضورش در سينما به عنوان بازيگر، دستيار كارگردان و تداركات فعاليت مي كرد اما در سال 1385 با ساخت اولين فيلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فيلمسازي شد. او سازنده آثار پرفروشي در سينما مانند « من سالوادور نيستم » بوده است و پس از آن نيز سريال موفق « عاشقانه » را روانه سينماي خانگي كرد.

درباره فيلم « آينه بغل  » :

« آينه بغل » از آن دسته آثاري است كه تكليف خودش را با مخاطبش مشخص كرده است. زماني كه فيلم آغاز مي گردد تمام المان هاي شناخته شده آثار كمدي ملقب به « شونه تخم مرغي » در فيلم يافت مي شود از جمله افراد فقير كه در كنار يك فرد بسيار ثروتمند قرار مي گيرند و در ادامه نيز موقعيت هاي عجيب و غريبي بر پايه زندگي مرفه افراد شكل مي گيرد تا سهم بِرندهاي تبليغاتي در تامين هزينه هاي فيلم نيز مشخص و عيان باشد. اين نشانه ها خيلي زود تكليف فيلم را با مخاطب مشخص مي كند و او را از هرگونه حدس و گمان احتمالي بر حذر مي دارد.

موقعيت هايي كه فيلم خلق مي كند اغلب نم پس داده و بي محتواست و نكته مهم در اين ميان اينكه فيلمساز حتي در خلق موقعيت هاي تصويري خلاقيت چنداني به خرج نداده و متوسل به شوخي هاي مستقيم كلامي گرديده است تا كم كاري او را جبران نمايد. در واقع منوچهر هادي بي آنكه تلاش نمايد موقعيت هاي طنز بسازد و با زبان تصوير مخاطبش را تلنگر زده و بخنداند، آدمهاي داستان را در مقابل دوربين آورده تا بصورت كلامي شوخي ها را شرح دهند و شيون و فرياد به راه بيندازند كه اين بدترين و ساده ترين نوع شكل گيري كمدي مي باشد.

جنس شوخي هاي فيلم نيز نااميد كننده و برخاسته از الگوي اشتباه شبكه هاي اجتماعي كنوني در ايران است. يعني جايي كه حتي به تن كردن لباس بانوان توسط مرد و قرارگيري اش مقابل دوربين نيز به چشم مي خورد كه حال و هواي « آينه بغل » را شبيه به جُنگ هاي نمايشي پرطرفدار سالهاي اخير در كشور نموده است. جالب آنكه اغلب شوخي ها و موقعيت هاي طنزآميز فيلم در كنار خودرو و بِرندهاي لوكس به اجرا در مي آيند بطوريكه به نظر مي رسد سرمايه گذاران فشار بسيار زيادي براي بيشتر ديده شدن محصولاتشان بر سازندگان اعمال كرده اند. 

فيلم در ميان شوخي هاي ضعيف و بي رمق اش، قصد دارد پيامهاي اخلاقي نيز به مخاطبش ارائه نمايد. پيامهايي كه مانند شوخي هاي فيلم، بي حس و حال هستند و از سطح يك شعار مستقيم فراتر نمي روند و خبري از پرداخت موقعيت ها و قرار دادن مفاهيم در لايه هاي زيرين فيلمنامه نيست. موقعيت هايي نظير آشپز وزارت امور خارجه و محل زندگي اش تنها يك كنايه ساده و بي اهميت اجتماعي است كه نمي تواند نافذ باشد و بر مخاطب باهوش سينما تاثير مثبتي بگذارد چراكه سينما امروز ابزار موثرتري براي انتقادهاي اجتماعي است و بيان نمودن اينچنين انتقادات سطحي، تنها ضعف بكارگيري اين ابزار را توسط سازندگان را تداعي مي نمايد.

بازيگران فيلم نيز در چارچوب قواعدي كه فيلمساز و نوع روايت فيلم مشخص كرده، قرار گرفته اند. محمدرضا گلزار همان بازيگري است كه سالهاي سال با حضور در كمدي هاي سطح پائين و جذب مخاطب توانسته سوپراستار سينما باشد و در اينجا نيز به راحتي مي تواند طرفداران خود را راضي كرده و آنان را به سالن هاي تاريك سينما دعوت نمايد. در كنار جواد عزتي قرار گرفته كه در دو سال اخير در سينما بسيار پركار بوده است. عزتي در « آينه بغل » همان شكل و شمايل هميشگي خود كه فردي مضطرب و در عين حال مستعد براي فرياد زدن است را به تصوير كشيده و در مجموع نمي توان تفاوت آشكاري ميان بازي او در فيلمي مانند « در مدت معلوم » و « آينه بغل » قائل شد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۳۵:۲۲ توسط:picnik موضوع:

دانلود فيلم پل خواب

دانلود فيلم پل خواب

دانلود فيلم پل خواب

خلاصه داستان فيلم پل خواب:

شهاب پسر جواني است كه قصد ازدواج با نامزدش را دارد. اما پس از اينكه پول هايش از طريق كلاهبرداري از دست مي رود، او براي جبران بدهي اش به هر دري مي زند تا اينكه...

كارگردان :

اكتاي براهني : وي پسرِ نويسنده مشهور ايراني، رضا براهني مي باشد. او در كانادا بزرگ شده و به تحصيل پرداخته است و « پل خواب » نخستين ساخته سينمايي براهني محسوب مي شود.

درباره فيلم « پل خواب » :

« پل خواب » كه نخستين تجربه سينمايي اكتاي براهني به شمار مي رود، اقتباس آزادي است از داستان « جنايت و مكافات » نوشته يكي از مشهورترين نويسندگان تاريخ ادبيات يعني فئودور داستايوسكي. در « جنايات و مكافات » خواننده به راحتي توان اين را مي يابد كه به ذهن شخصيت اصلي داستان نفوذ كرده و از دريچه ذهن او به اتفاقات بنگرد. داستايوفسكي توانسته با تسلطي بي نظير دنيايي قابل لمس و واقعي را براي خواننده بسازد. اما « پل خواب » در اين خصوص تنها به نام اثر بسنده كرده.

فيلمساز براي روايت داستان زندگي شهاب ، دنيايي كاملاً ويران را به تصوير مي كشد كه از هر نقطه آن مشكلات بر سر افراد خراب مي شود. شراكتي كه به كلاهبرداري و دزدي منجر مي شود و از آن سو موانع براي آغاز زندگي مشترك افزايش مي بايد تا فيلم در اين دنياي بي رحم، شهاب را به سوي جنايتي سوق دهد كه پس از آن قرار است مكافات را تجربه نمايد. اما هرچه بيشتر در داستان پيش مي رويم، متاسفانه فيلم درمانده تر از مقدمه اش مي گردد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۴:۳۴:۱۳ توسط:picnik موضوع:

چت باکس


صفحات وبلاگ

[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ]

RSS

POWERED BY
sitearia.ir

ابزار کد سایت وبلاگ خرید رپورتاژ آگهی عکس پروفایل عکس پروفایل عکس پروفایل خرید بلیط هواپیما خرید بلیط هواپیما خرید بلیط هواپیما خرید بلیط هواپیما سفر نتایج زنده رئال مادرید تاریخ امروز تاریخ امروز دانلود فیلم ایرانی خرید رپورتاژ آگهی خرید شارژ ایرانسل

در كل اينترنت
در اين سايت

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی