دانلود فيلم دختر عمو پسر عمو
فيلم دختر عمو پسر عمو > انقدر در اين سالها كمديهاي بد ديدهايم كه ديگر ديدن كمديهاي بد آزارمان نميدهد. اين بدترين وضعيت براي اين ژانر مفرح و جذاب است. انقدر كمدي بد و ضعيف ديدهايم كه ديگر كمديهاي بد عصبانيمان هم نميكند.
كمديهاي اين سالهاي سينماي ايران اكثراً (به جز يكي دو استثنا) همگي آثاري بد، ضعيف و سخيف هستند. انقدر بد و ضعيف كه نميشود نقدشان كرد. كارگردانان سينماي ايران كمدي را بدل به يك پديده سخيف كردهاند. پديدهاي مبتذل كه نه ميتواند داستان تعريف كند و نه ميتواند سرگرم كند.
گفتن اين كه كمدي ساختن كار پيچيده و دشواري است دردي را دوا نميكند. كار از توضيح پيچيدگيهاي كمدي سازي گذشته و لازم است بديهيات را براي سازندگان كمديهاي اين سبكي توضيح دهيم. اين كه پرتاب ميوه به سمت همديگر خندهدار نيست. اين كه كلكل لوس و بينمك يك دختر و پسر نه چندان جوان خندهدار نيست. اين كه اين حجم از شعار و حرفهاي مثلاً مهم جذاب نيست، ملالآور است. بايد اينها را توضيح بدهيم. چيزهايي كه از شدت وضوح نيازي به توضيح ندارند. اما كار به جايي رسيده كه توضيح اين مسائل بديهي واجب شده است. انقدر اين ژانر عزيز را به عناصر فيلمفارسي آلوده كردهاند كه نميشود تفكيكي بين يك فيلمفارسي به روز شده و كمدي قائل شد.
صحبت از چاپلين، هارولد لويد، لورل و هاردي و باستر كيتون نميكنيم. آدمهاي فيلم دختر عمو و پسر عمو به اندازه وردستهاي بامزه فيلمفارسيها هم جذاب نيستند. كار به جايي رسيده كه بايد نيوشا ضيغمي را در حالي كه به مجيد صالحي ميگويد قورباغه روي پرده بزرگ تحمل كنيم. كارگردان و نويسنده اين فيلم چه فكري درباره تماشاگران كردهاند؟ چرا اين ايده به ذهنشان رسيده كه تماشاگر به اين حجم از بلاهت ميخندد؟ سرگرمي خوب است. اصلاً سرگرمي در ذات سينما وجود دارد. اما اين چيزها اسمش سرگرمي نيست. اين صحنههاي سخيف حتي اگر خندهدار هم باشند ارزشي ندارند. بدبختانه اين صحنهها خندهدار هم نيستند.
ديدن فيلمهايي مثل دختر عمو و پسر عمو كار را به جايي رسانده كه به گشت2 بگوييم طنز خوب. اين دستاورد سينماي ايران است در ژانر كمدي. نگارنده انقدر كمديهاي بد در اين سالها ديده كه مدتهاست از تماشاي چنين فيلمهايي عصباني نميشود. فيلمهايي كه پرده بزرگ سينما را حرام ميكنند. باور كنيد در يك ساز و كار درست و اصولي فيلمي مثل دختر عمو و پسر عمو حتي نميتوانست بودجه لازم براي توليد يك تلهفيلم را به دست بياورد، چه برسد به اينكه توليد سينمايي داشته باشد و روي پرده بزرگ نمايش داده شود.
براي اثبات بد بودن چنين فيلمي لازم است به خود فيلم بپردازيم؟ فيلمي كه از همان نماي ابتدايي معلوم است چه پديدهاي بد و سطح پاييني است. از آن فيلمهايي است كه از ابتدا تا انتهايش غلط است. ايدهاش انقدر كهنه و از مد افتاده است كه بايد قبل از نگارش بايگاني ميشد. شوخيهايش چنان لوس و بيمزه است كه بيشتر باعث خميازه ميشود تا خنده. بازيهايش چنان گلدرشت است كه تماشاگر را به تمسخر وا ميدارد. مثل غذاي بدي است كه آشپز بدي آن را پخته است. پخت چنين غذايي ايراد ندارد، به شرطي كه فقط خود آشپز و دوستانش (در اينجا عوامل فيلم) آن غذا را بخورند. منتها اشكال كار اين آشپزهاي ناآشنا به اصول اوليه آشپزي اين است كه دوست دارند اين غذا را براي همه مردم ايران سرو كنند. نتيجه تكرار چنين وضعيتي مشخص است. اين غذاهاي بد انقدر مزاج (سليقه) تماشاگر ايراني را به هم ريختهاند كه تماشاگر نميتواند غذاي خوب را از بد تشخيص دهد.
سوال اصلي اما چيز ديگري است. چرا به اين وضعيت رسيديم؟ علت چنين وضعيتي كمبود شادي در جامعه ايران است. مردم ما در طول زندگي روزمره كمتر شاد ميشوند. انقدر گرفتاري و مشكلات دارند كه فرصتي براي شادماني ندارند. بنابراين هر چيزي كه براي چند ساعت آنها را از جهان اطرافشان فارغ كند را دوست ميدارند. حالا اگر اين چيز (منظور همان فيلم است) رقص و آواز و بزن و بكوبي هم داشت چه بهتر.
فرمول ساخت چنين فيلمهايي كه مدتهاست مشخص است. يك بازيگر مرد كمدي كه كارش را از تلويزيون شروع كرده با يك بازيگر زن نسبتاً خوش چهره، چند شخصيت (تيپ) فرعي كه كنار اين بازيگران قرار ميگيرند، يك خط داستاني مستعمل با مايههاي عشقي و پاياني خوش و باسمهاي. محصول آماده است. يك كمدي سخيف ساخته و روانه اكران ميشود. الگويي مشخص وجود دارد و سازندگان سري دوزيهاي خود را بر مبناي آن الگو انجام ميدهند. نتيجه؟ فجايعي مثل دختر عمو و پسر عمو كه مهمترين پيامش اين است: عاشق هم بمانيد. هم اينقدر ساده و سطحي.
بايد از سازندگان چنين فيلمهايي پرسيد تعريف شما از كمدي چيست؟ مگر چاپلين و لويد و باستر كيتون هم كمدي ساز نيستند. مگر اجارهنشينها فيلم كمدي نيست. اگر آنها كمدي هستند پس كاري كه شما بنام كمدي عرضه ميكنيد چيست؟ به نظر ميرسد ديگر بحث بر سر مصاديق فايده ندارد. با دوستان بايد سر مفاهيم و تلقي آنها از كمدي بحث كنيم. اگر تلقي دوستان از كمدي همين چيزهايي است كه روي پرده ميبينيم كه بحثي نميماند. فقط بايد عاجزانه از آنها خواهش كنيم ديگر كمدي نسازند. اما اگر تعريف ديگري از كمدي دارند بهتر است بيان كنند تا مخالفان هم از اشتباه در بيايند.
سرگرمي واژهاي كلي و فراخ است. سرگرمي خوب است. اما وقتي از سرگرمي حرف ميزنيم از چه حرف ميزنيم؟ سرگرمي چگونه به وجود ميآيد؟ چه عناصري سرگرمي خوب ميسازند؟ سرگرمي سازي يكي از پيچيدهترين كارهايي است كه يك كارگردان ميتواند انجام دهد. ساختن فيلمهاي سرگرم كنندهاي كه ساختار درستي هم داشته باشند سختترين كار دنيا است. احتياج به حوصله دارد، به فيلمنامهاي دقيق و پرجزئيات و توليدي حرفهاي. نه مثل دختر عمو و پسر عمو كه فقر از سر و رويش ميبارد. مشخص است كه يك عده دور هم جمع شدهاند و با كمترين حوصله و خرج فيلمي ساختهاند كه سريع اكران شود و تهيه كننده را به سود برساند. كمترين سليقه را در فيلم به كار بردهاند. كمترين دقت را هنگام ساخت داشتهاند. هر كس ساز خودش را زده. مسئله كيفيت فيلم نبوده، اكران سريع بوده. فيلم بايد سريع اكران شود و بفروشد تا شايد سود داشته باشد. اين وسط چيزي كه اصلاً مهم نيست ذائقه تماشاگر است كه هر روز دارد بدتر و بدتر ميشود.
از اجاره نشينها رسيدهايم به دختر عمو و پسر عمو. بايد براي ژانر كمدي فاتحه بگيريم و به حالش گريه كنيم. چنان بلايي سر اين ژانر عزيز و دوست داشتني آوردهاند كه حتي آزار هم نميدهد. اين موضوع فاجعه است. فاجعهاي كه تا مدتها گريبان سينماي ايران را رها نخواهد كرد.
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: